آیا واقعاً با این دنیای که دیگر در آن :
پتروس ، فرار میکند!
کبری ، تصمیـم نمی گیرد!
دهقان ، فداکاری نمی کند!
پسر ِشجـاع ، ترسو شده است!
لوک ، بــدشانسی می آورد!
پلنگ ِصورتی ، زرد شده است!
میتـی کومان ، استعفـا داده است!
پروفسور بــالتازار ، جعلی مدرک گرفته است!
ای کیــو ســان ، مـُـدل ِمو عوض می کند!
دو قلـــوها ، دست هــم را نمـــی گیــرند!
رابین هـود ، بــا دزد ها رفیق شده است!
پینوکیـو ، به فکر ِ جرّاحی بینی است!
یـوگی ، دوستـانش را مـی فروشـد!
پـت و مـت ، پُست وزارت گرفته اند!
دخترک ِکبریت فروش ، رفته دوبی !
شنگول و منگول ، گرگ شدن!
آرش کمانگیر ، معتاد شده!
شیرین ، خسرو و فرهاد رو پیچونده و با دوست پسرش رفته اسکی!
رستم و اسفندیار اسباشونو فروختن و با موتور میرن کیف قاپی!
.
. .
ولی ...
ولی چوپـان ِ دروغگو ، هنوز دروغ می گوید !
می توان در افتاد و نیوفتاد !!!!؟؟؟؟؟